رساله حقوق امام سجاد(ع) تدریس شود/ قصیده فرزدق برای زین العابدین
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۴۱۹۱۲
حجت الاسلام فاطمی نیا با بیان اینکه صحیفه سجادیه و رساله حقوق دو یادگاری است که از حضرت زین العابدین به یادگارمانده می گوید باید افرادی داشته باشیم که بتوانند رساله حقوق را تدریس کنند.
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه:امام سجاد (ع) خود در حوزه عمل فردی و شخصی سرمشق اخلاق و گذشت و رفتارهای هنجاری و پسندیده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجت الاسلام مسعود عالی در گفتگو با مهر در مورد وظایف امام سجاد در دوره امویان گفت: امام سجاد(ع) سه وظیفه مهم داشت. حضرت امام سجاد(ع) بعد از شهادت پدر ۳۴ سال زنده ماند. عمر شریف ایشان حدود ۵۸ سال بود که در واقعه عاشورا ۲۴ ساله بودند.
وی ادامه داد: اولین وظیفه امام سجاد فرماندهی کاروان اسرای کربلا بود که باید پیام اباعبدالله را به گوش تاریخ برساند. اشک چشم امام سجاد(ع) در طول آن ۳۴ سالی که بعد از واقعه عاشورا زنده بود، خشک نشد و دائم به بهانه های مختلف گریه می کرد.
وی افزود: دومین وظیفه آن حضرت حفظ شیعیان بود. در آن مقطع شیعه ای دیگر باقی نمانده بود. شیعیان درجه یک و خالص با امام حسین شهید شده بودند. حتی خیلی از شیعیان درجه دو یا سه هم در سال ۶۳ و واقعه حره و بعد در سال ۶۴ در قیام توابین و بعد در سال ۶۵ در قیام مختار از بین رفتند.
عالی گفت: از امام سجاد نقل است که فرمودند در مکه و مدینه ۲۰ نفر بیشتر نیستند که محب ما هستند. لذا امام سجاد باید شیعیان را حفظ کند. لذا ماموریت امام سجاد(ع) جنگ نبود بلکه سکوت بود.
وظیفه سومی که امام سجاد بر عهده داشت بازسازی فرهنگی جامعه مسلمین بود که به شدت منحط شده بودند و از جهت فرهنگی سقوط کرده بودند. فساد توسط دستگاهی مثل دستگاه بنی امیه خیلی رواج پیدا کرده بود
وی با اشاره به بازسازی فرهنگی جامعه توسط امام سجاد(ع) گفت: وظیفه سومی که امام سجاد بر عهده داشت بازسازی فرهنگی جامعه مسلمین بود که به شدت منحط شده بودند و از جهت فرهنگی سقوط کرده بودند. فساد توسط دستگاهی مثل دستگاه بنی امیه خیلی رواج پیدا کرده بود. زمانی که عبدالمک مروان حاکم بود و حجاج ابن یوسف کارگزار او بود، زن رقاصه وقتی می خواست از مدینه به مکه برود، مردم چنان در مدینه به بدرقه او رفتند و در مکه به استقبال او آمدند که انسان تعجب می کند. زن رقاصه ای اینقدر محبوب شده بود و خوبان خدا مظلوم و غریب بودند. این نشان دهنده سقوط جامعه است و جامعه از نظر اخلاقی تنزل پیدا کرده است. امام سجاد بازسای علمی و فرهنگی جامعه مسلمین را بر عهده گرفت. منتهی این کار را با کلاس درس انجام نداد چون به قدری اختناق شدید بود، شرایط آن وجود نداشت. امام سجاد در قالب دعا و راز و نیاز با خدا معارف را منتقل کرد.
وی در پایان اظهار داشت: دعای ابوحمزه، مناجات خمس عشر، رساله حقوق امام سجاد(ع) و... یادگارهای امام سجاد است که معارف دین را در قالب دعاها آورده است. بعد امام باقر و امام صادق همین ها را پرورش و تفصیل دادند.
حجت الاسلام فاطمی نیز در مورد سیره امام سجاد در آموزش مردم می گوید: امام سجاد و بقیه ائمه ما معلمین بشر بودند و هرگز یاددادن را ترک نکردند و مکتب را تعطیل نکردند. منتهی این امر در هر زمان به گونه ای بوده است. نهضت سیدالشهدا نهضت علم است و حضرت در این راه کشته شد. در زمان امام سجاد شرایط به گونه ای بود که امام هرکاری انجام می داد عکس العملی از بنی امیه دیده می شد. یزید پس از آنهمه ظلم به مدینه حمله کرد و جنایت بزرگی را رقم زد ولی خواست خدا بر این بود که کسی به خانه امام سجاد متعرض نشد. در این واقعه حره یکی از دشمنان شماره یک امام سجاد(ع) از حضرت درخواست کرد و زن خود را به خانه امام فرستاد تا در امان باشد چون خانه امام سجاد امن بود.
وی ادامه می دهد: غلامان و خدمتکاران وقتی خطایی می کردند حضرت آن را یادداشت می کرد و چیزی به آنها نمی گفت. در ماه مبارک رمضان حضرت آنها را جمع می کرد و خطاهای آنها را می خواند. پس از آن حضرت می فرمود من شما را بخشیدم، شما هم دعا کنید خداوند مرا ببخشد. سپس به آنها پاداشی می داد و آنها را آزاد می کرد. کار حضرت این بود که این غلامان را بخرد و به آنها آموزش دهد و سپس آنها را آزاد کند. آنها در خانه سیدالساجدین استاد و مبلغ می شدند.
این کارشناس دینی معتقد است نهضت امام سجاد نهضتی علمی بود و نه تنها شیعیان خیلی از اهل تسنن نیز روایات امام سجاد را نقل کرده اند.
نقل کرده اند که دیدیم در طواف خانه خدا فردی می آید که «و کان من اجمل الناس وجهاً» از زیباروترین مردم بود «و اطیبهم ارجا» از خوشبوترین مردم بود. دیدند آن فرد امام سجاد(ع) است
وی در مورد خصوصیات امام سجاد(ع) با نقل روایتی می گوید: نقل کرده اند که دیدیم در طواف خانه خدا فردی می آید که «و کان من اجمل الناس وجهاً» از زیباروترین مردم بود «و اطیبهم ارجا» از خوشبوترین مردم بود. دیدند آن فرد امام سجاد(ع) است. عده ای حضرت را نمی شناختند اما وقتی امام به سمت حجر حرکت کرد بی اختیار مردم کنار می رفتند.
وی ادامه می دهد: گزارش اهل تسنن این است که «تنحی له الناس» مردم بی اختیار کنار رفتند. امام به حجر دست زد. این در حالی بود که هشام نتوانسته حجر را در ازدحام جمعیت لمس کند. به هشام گفتند «من هذا الذی هابه الناس هذه الهیبه؟» یعنی این چه کسی بود که چنین هیبتی داشت. او به صراحت دروغ می گوید و گفت « لا اعرفه» او را نمی شناسم.
حجت الاسلام فاطمی نیا در ادامه ذکر این روایت می گوید: فرزدق شاعر جان در کف نهاد و در مقابل او گفت «انا اعرفه» من او را می شناسم. او در همان لحظه شعری گفت که می گویند از همه اشعار او قوی تر است. فرزدق گفت «هَذا الّذی تَعرِفُ البَطْحاءُوَطْأتَهُ» او کسی است که حتی سرزمین مکه او را می شناسد. فرزدق ادامه داد تا رسید به این قسمت که « ولیــــس قـــولک من هذا بضائره» هشام درست است که تو داری تجاهل می کنی «العرب تعــــرف مـــن أنکرت والعجم» اما عرب و عجم او را می شناسند. می گوید واضح تر بگویم او کیست؟ می دانم که تجاهل می کنی ولی می خواهم برای تو اتمام حجت شود و می گوید «هذا ابن فاطمة إن کنت جاهله/ بجــــده أنبیاء الله قد ختموا» او فرزند فاطمه زهرا(س) است و جد او خاتم پیامبران است. تا آخر که به اینجا می رسد که بسیار زیبا گفته است «یکاد یمسکه عـــرفان راحته/ رکن الحطیم إذا ما جـاء یستلم» این دست آنقدر با برکت است وقتی می خواهد به اطراف کعبه بیاید، رکن حطیم می خواهد این دست را نزد خود نگه دارد، چراکه اینقدر جود و کرم. لذا فرزدق قصیده ای گفت که دیگر در دنیا مثل آن گفته نشده است.
وی معتقد است: امام سجاد دو یادگار برای ما به جا گذاشت که باید از آن استفاده کنیم. یکی صحیفه سجادیه است که تنها کتابی که می توان قسم یادکرد که تمام کلمات آن از میان دو لب معصوم بیرون آمده صحیفه سجادیه است. دیگری نیز رساله حقوق امام سجاد(ع) است که باید افرادی داشته باشیم که بتوانند رساله حقوق را در جامعه ما درس دهند.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۴۱۹۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نور محبوسی که خاموش نشد
هر چند تقویمها را ساختهاند تا به ما سال و ماه را یادآوری کنند تا زمان را از دست ندهیم اما این، همه فایده خطکشی سال و ماه نیست. گاه همین خط و نشانهها به ما کمک میکند سری به روایتهای بهجامانده از حوادث و اشخاص در تاریخ بزنیم. وقایع و اشخاصی که برای ما عبرتها و یادآوریهایی با خود دارند. در این میان میتوان مدعی شد تقویم شیعه برای ما بچه مسلمانها، سراسر ذکر و یادآوری است. به همین دلیل بر آن شدیم در مجموعه نوشتههایی، برخی از این یادآوریها و ذکرها را بیاوریم.
مناسبتهای ماه شوال را که مرور میکنی، در برخی روزها بیشتر از بقیه ممکن است مکث کنی. یکی از این روزها، سالروز دستگیری امام کاظم(ع) توسط هارون عباسی است. آنطور که شنیدهایم و میدانیم، آغاز امامت ایشان همزمان با دوران استقرار و ثبات خلافت عباسیان است. سلسلهای که دارای حکام مستبدی بود و به حکومتدارای همراه با خفقان و تهدید و بگیر و ببند، مشهور بودند. طبیعی است در چنین شرایطی، شخصیتی مانند امام موسی کاظم(ع) روز خوش نداشته باشد. بنا به روایتهای تاریخی، علت اصلی اسارت و زندانی کردن امام موسی کاظم(ع)، شهرت امام و دسترسی شیعیان به ایشان و توجه بیسابقه مردم به آن حضرت است. حضرت موسی بن جعفر(ع) در طول دوران امامتش بارها از طرف خلفای عباسی احضار و زندانی شد. در مورد مدت زندانی بودن امام(ع) گزارشهای مختلفی وجود دارد که میتوان گفت مدت آخرین اسارت منتهی به شهادت ایشان چهار تا پنج سال و مجموع اسارت ایشان در دوران زندگیشان، بین 10 تا 12سال است. اگرچه در بسیاری از موارد، امام(ع) در خانه برخی از افراد، محصور و تحت نظر بودند؛ اما در مواردی حکومت عباسی به شکنجه ایشان در زندانهایی مخوف و سیاهچالها میپرداختند که در زیارتنامه حضرت به این موضوع اشاره شده است. بر اساس گزارشی دیگر، هارون گاهی برای تفریح به پشتبامی میرفت که مشرف به زندان بود. روزی به ربیع گفت این پارچه چیست که هر روز آن را داخل زندان میبینم؟ ربیع گفت: پارچه نیست! موسی بن جعفر است که پس از فجر تا هنگام نماز ظهر به سجده میرود. هارون گفت: او از راهبان بنیهاشم است! ربیع از او پرسید: پس چرا در زندان بر وی سختگیری میکنی؟ هارون گفت: چارهای نیست!
نخستینبار امام در زمان خلافت مهدی عباسی از مدینه به بغداد تبعید شد که زمان دقیق آن ذکر نشده است. اما دومین بار به وسیله هارون در ۲۰شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و ۷ ذیالحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. نفوذ معنوی امام کاظم(ع) در دستگاه حاکم بهحدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین وزیر دولت عباسی، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر(ع) بودند و به دستورات ایشان عمل میکردند. هارون سرانجام در سفری که در سال 179 به خانه خدا رفت، از عظمت معنوی امام و احترام خاصی که ایشان در بین مردم داشت بیش از پیش آگاه شد. او پس از بازگشت به مدینه و زیارت مرقد پیامبر(ص) تصمیم گرفت موسی بن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کند. به دستور هارون در زمان انتقال آن حضرت از مدینه به بصره، کجاوههایی در مسیر همراه با کجاوه امام حرکت کردند تا در طول مسیر از راههای مختلف مسیر خود را تغییر دهند و به این ترتیب مردم ندانند امام را به کجا و با کدام کجاوه بردند. این سیاست برای مأیوس کردن مردم و بیخبری از تبعیدگاه امام(ع) بود، سیاستهایی که نشاندهنده ترس حاکمان مستبد از نور و عظمت این امام بزرگوار بود؛ ترسی که به شهادت ایشان منجر شد. اما تاریخ گواه معتبری برای شکست استبداد و باقی ماندن نور است.
زهره هاشمی